04 نوامبر طب کل نگر و پزشکی مدرن مکمل یکدیگر
*حمیدرضا کردی(پژوهشگر در حوزه طب سنتی)
**محمد صابری(پژوهشگر در حوزه طب سنتی)
چکیده:
طب سنتی که ریشه در آثار، نظریات و روش های ابن سینا در شناخت و درمان بیماری ها دارد، گرچه امروزه از زمره ی علوم محجور به حساب می آید، اما زمانی در ممالک اسلامی مخصوصاً مجامع علمی اروپا این روش و آثاری همچون کتاب قانون بوعلی، ۵۰۰ سال بی هیچ هماوردی با ارزشترین روش و اثر پزشکی به شمار می رفت. جدای از اینکه کمپانی های فروش دارو چه نقشی در جایگزینی داروهای شیمیایی با داروهای گیاهی و طبیعت درمانی دارند؛ باید گفت که علم و تجهیزات پزشکی مدرن با علم و تجربه ی طب سنتی مکمل یکدیگر بوده و خدمت شایانی به سلامت مردم جهان خواهند کرد.
دستاوردهای پزشکی مدرن در علوم آزمایشگاهی و بررسی فاکتورهای مختلف بدن انسان و نیز شناخت مواد موثره گیاهان و اثرفارماکولوژی آنها در کنار روش های طب کل نگرکه به شناخت مزاج و طبیعت بدن انسان و نیز درمان بر اساس اصلاح تغذیه، مزاج، گیاهان دارویی و اعمال یداوی می پردازد، باعث ترقی کیفیت زندگی انسان خواهد شد. علاوه بر آن بسیاری از مباحث طب سنتی در علم پزشکی مدرن قابل تفسیر بوده که اجمالا در این نوشتار ذکر گردیده است.
کلید واژه ها: ابن سینا، طب سنتی، پزشکی مدرن، مزاج، داروهای گیاهی
بسیاری از علوم کنونى جهان همچون، نجوم، شیمی، پزشکی و…. بر شالوده علم دانشمندان ایرانی مسلمانی همچون جابربن حیان، ابن سینا، زکریای رازی و… بنیان نهاده شده است. بر کسی پوشیده نیست که تمدن کنونى جهان بر پایههاى فرهنگ و تمدن عظیم اسلام بنا نهاده شده و ایرانیان مؤثرترین و عمدهترین نقش در پیدایش تمدن و فرهنگ عظیم اسلامى را داشتهاند. یکی از مشهورترین مورخان علوم به نام جورج سارتون[۱] استاد تاریخ علم در دانشگاه هاروارد در کتاب سرگذشت علم[۲] به این مهم تاکید داشته و چنین می نویسد:
براى اعراب، فتح ایران از همه مهمتر و بانتیجهتر بود زیرا فاتحان را با تمدنى عمیق و عالى، یعنى تمدن ایرانى آشنا ساخت. از این تمدن تاکنون سخنى نگفتهام زیرا با رعایت ایجاز انصاف را نمی توان در مورد حق خدمتى که تمدن ایرانى به جهان کرده است ادا کرد.
متا سفانه با اینکه کتاب قانون ابن سینا همزمان با تدریس در کشورهاى پهناور اسلامى، در سراسر اروپا نیز، به مدت۵۰۰ سال، بعنوان کتاب درسى و مرجع، براى دانشجویان پزشکى، تدریس مىشده است، اکنون در علم پزشکی از زمره ی کتب و روش های محجور در ایران و جهان به شمار می آید.
محجوریت روش ابن سینا در بیماری شناسی و درمان بیماران، هم اکنون در ایران از مسائل مبهم و بی جواب دنیای طبابت به حساب می آید. اما اگر نیم نگاهی به تاریخ پزشکی بیاندازیم تا حدودی به ریشه ی برخی مسائل پی خواهیم برد.
در دوره رنسانس زمانی که روش ابن سینا در شناخت و درمان بیماری ها روش برتر جهان محسوب می شد برخی پزشکان تندرو در همان عهد به علت تعصبات مذهبى و ملى سعی در استقلال و رهایى از وابستگی به دانشمندان جهان اسلام را داشتند، متاسفانه تعداد اندکی از ایشان نیز در این راستا به تحقیر و تذلیل برخی شخصیت ها و آثار عملی دانشمندان ایرانی می پرداختند. چنانکه کیمیاگرى سویسى بنام پاراسلس در یکی از سخنرانی های خود در جمع پزشکان، کتاب قانون ابن سینا را در آتش افکند و سوزاند و با غرورى جنونآمیز در حضور دانشپژوهان و گروهى زیاد از مردم فریاد کشید:
«شما با پیروى از عقاید پزشکان پیشین چنین خیال مىکنید که چیزى از پزشکى مىدانید و حال آنکه ابدا چنین نیست. کلید اصلى پزشکى و بویژه درمانشناسى، قبل از هر چیز، در کیمیاگرى است. اى پزشکان که به خود عطر مىزنید! دستکشهاى سفید را از دستان و حلقههاى طلا را از انگشتان خود به درآرید. در آزمایشگاه و در میان زغالها غوطهور شوید. شب و روز در آتش کار کنید. از این راه با مشاهده و تجربه، معلوماتى مفید و مثبت براى درمان بیماریها، پیدا خواهید کرد.» [۳]
افراط پاراسلس در درمان بیماران بوسیله مواد شیمیایى، نه تنها نتیجهاى سودمند نداشت بلکه تضییعات و خطرات و تلفاتى هم در بر داشت به طوریکه در مدت کمتر از دوسال روش او با شکست و انزوا روبروشد. با این حال، قیام پاراسلس به عنوان مخالفت با مکتب پزشکى ابن سینا، اثرى عمیق در اذهان از خود بجاى گذاشت و عدهاى زیاد از پزشکان اروپا، در کشورهاى مختلف روش او را دنبال کردند و به این ترتیب مکتب طبى ابن سینا که با جهان طبیعت سروکار داشت، و از عوامل طبیعى براى درمان بیماریها استفاده مىکرد، رفته رفته، در اروپا از میان رفت و طب شیمیایى[۴] و فرآوردههاى ساخت آزمایشگاههاى شیمى جانشین آن گردید.
پس از پاراسلس، پزشکان اروپا به دو دسته تقسیم شدند: عدهاى موافق و گروهى مخالف با عقاید او بودند و عجیب اینجاست که در تمام طول مدت تقریبا ۵۰۰ سال که از زمان پاراسلس مىگذرد، این اختلاف عقیده و دودستگى وجود داشته و هنوز هم وجود دارد.
امروزه افراط در مصرف داروهای شیمیایی، که اکثرا به منزله سم به شمار می روند، ایران را در میان چند کشوری قرار داده که به دلیل تجویز و مصرف بی رویه ی داروی شیمیایی رتبه های اول را در جهان دارند. سود سرشاری که از فروش داروهای شیمیایی عاید کمپانی های مصرف دارو می شود، با سیاستی خاص کشورهای جهان سوم را بازاری مناسب برای این تجارت دردناک کرده است. وشاید به جرأت میتوان گفت که محجوریت طب بوعلی ریشه در همین تجارت پرسود دارو دارد.
جالب اینجاست کشورهای پیشرفته و صنعتی جهان مانند آلمان، ژاپن، کانادا، انگلستان، هلند، امریکا و… جزء کشورهایی هستند که کمترین آمار میزان مصرف و تجویز داروهای شیمیایی را دارند و این درحالی است که استفاده از طب مکمل و گیاهی، اکنون این کشورها را در رده ی اولین کشورهای استفاده کننده و طرفدار طب گیاهی قرار داده است. بازگشت دوباره کشورهای صنعتی و پیشرفته جهان که در تولید علم و تکنولوژی صاحب مقام و نظرند به استفاده از روش های طبیعی و جایگزین برای درمان بیماران، نشان از اهمیت بیش از پیش این موضوع خواهد داشت. متاسفانه در حالی که ما هم اکنون در ایران در مورد بود و نبود این علم هنوز دچار شک و تردید هستیم، مراکز علمی و تحقیقاتی طب مکمل در جهان هر روز در راستای استفاده حداکثری از این روش های درمانی، پیشرفت های چشمگیری داشته و ماحصل تلاش و سرمایه گذاری در این موضوع، ثمرات فراوانی را در راه خدمت به بهبودی کیفیت زندگی انسان داشته است.[۵]
امروزه خوشبختانه در ایران استفاده از طب مکمل و سنتی روز به روز با اقبال بیشتر مردم مواجه شده و بسیاری از بیماران ترجیح میدهند از روشهای طبیعیتر و کمعارضهتر برای درمان بیماریهایشان استفاده کنند، اما متاسفانه شناخت درست و کافی از شاخههای این طب، در میان مردم، پزشکان وحتی جامعه طب سنتی وجود ندارد. برخی با اغراق، طب سنتی را درمان هر دردی میدانند و گاهی عدهای بدون شناخت کافی آن را نفی میکنند.
نبود بودجه وتحقیقات کافی و نظام آموزشی صحیح و بها ندادن به نظرات علمی اساتید و پیشکسوتان طب سنتی از یک سو و رشد قارچ گونه ی گیاه فروشان بی علم از سوی دیگر، باعث شده این روش درمانی از کارآیی درستی در ایران برخوردار نباشد و مردم از آن بهره های کافی را نبرند. عجیب آنکه با بزرگان و صاحب نظران این علم که سال های پربار عمر و جوانی خویش را صرف تحصیل و تحقیق در این حوزه کرده اند به جرم نداشتن تحصیلات دانشگاهی بعضاً برخورد قضایی می شود.
اگر بخواهیم در قالب انصاف به دور از هرگونه تعصب سخنی بر زبان بیاوریم باید گفت: امروزه علم شیمی و پزشکی مدرن با طب گیاهی و سنتی، مکمل یکدیگرند، مواد موثره گیاهان دارویی و مکانیسم اثر هر کدام که در آزمایشگاه های تحقیقاتی مدرن شناخته می شوند، فرصت بسیار با ارزشی در استفاده بهتر از گیاهان دارویی به شمار می آید، علاوه بر آن استفاده از تکنولوژی های پیشرفته و آزمایشات مختلف در بررسی فاکتور های مختلف بدن به شناخت بیماری و وضعیت درمان بیمار، بسیار کمک کننده است و اهمیت آن بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست. از طرفی دیگر، اهمیت به معاینه دقیق و درمان بر اساس روش های کل نگری به جای جزء نگری در شناخت بیماری، درمان را موفق تر و هزینه و عوارض درمان را در تشخیص و استفاده از داروهای شیمیایی کاهش جدی خواهد داد.
حکمای طب کل نگر سلامت بدن را تابع مزاج و اختلال در مزاج را بیماری می دانند. یعنی جدا از توجه به جزئی که دچار بیماری گشته، برای کل بدن شأن مستقلی قائل هستند. اینان اختلال اجزاء را در بدن ناشی از برهم خوردن تعادل آن حقیقت کلی می دانند.
روش حکیم و درمانگر طب کل نگر نیز برای درمان بیماری همین گونه است. وی ابتدا مزاج اصلی شخص بیمار را بر اساس بررسی دقیق اعضاء و حالات بدن تشخیص داده و اگر خلط یا مزاجی بر مزاج اصلی عارض و غلبه پیدا کرده است به دفع مزاج عارضی اقدام می کند. بعد از آن درمان را از اصلاح تغذیه بنابر نوع مزاج شخص شروع می کند و مداوا به ادویه و داروهای گیاهی را در مرحله ی بعدی دنبال خواهد کرد. در مرحله نهایی و برای کمک به درمان نیز از اعمال یداوی مثل فصد، حجامت، بادکش، زالودرمانی، سوزن درمانی و ماساژ استفاده می کند.
شناخت مزاج؛ چیستی و چگونگی
قبل از آنکه به مفهوم مزاج و مزاج شناسی پرداخته شود لازم است در مورد برخی مفاهیم مرتبط اجمالا توضیحی داده شود:
عنصر(رکن)
در طب سنتی عنصر را شیئی غیر قابل تجزیه، ساده و بسیط گویند که به چیز دیگری غیر از خودش قابل تقسیم نباشد و این تعریف با تعریف امروزی عنصر در علم شیمی متفاوت است. در واقع عنصر اجزاء اولیه بدن آدمی و موجودات زنده و غیر زنده را تشکیل می دهد که عبارتند از هوا، آتش، آب و خاک که از ترکیب این عناصر ساده با یکدیگر به نسبت های مختلف، انواع موجودات مرکب همانند انسان، حیوانات، جامدات، اشیاء و … به وجود می آیند. چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش موظف به انجام وظیفه ای در عالم هستی بوده که در ذات آنها نهفته است.
ابن سینا در بحث ارکان می فرماید : اجزای اولیه بدن انسان و موجودات دیگر چهار رکن یا چهار قسم هستند: آتش مظهر گرما – آب مظهر سرما – خاک مظهر خشکی و هوا مظهر رطوبت. از ترکیب این چهار طبع ، مزاج به وجود می آید. مزاج سردو تر را بلغم و مزاج سرد و خشک را سودا و مزاج گرم و تر را دم (خون) و مزاج گرم و خشک را صفرا می نامند. در واقع زیر بنای درمان در طب سنتی که ریشه در نظریات ابن سینا دارد، نظریه اخلاط و مزاج های چهار گانه است.[۶]
مزاج
کیفیتی است که در اثر واکنش میان عناصر اربعه(آب، خاک، هوا و آتش ) حاصل شده و دارای خاصیتی متفاوت از خاصیت اجزاست. در واقع مزاج همان طبع است و آنرا نباید با خلط یا عنصر اشتباه گرفت، مزاج جسم نیست. بلکه گرمی، سردی، خشکی، و تری را مزاج گویند.
انواع مزاج:
مزاج چون از ترکیب ارکان(عناصرچهارگانه) با یکدیگر پدید می آید لذا بسته به میزان ترکیب هر رکن، مزاج متفاوتی حاصل می گردد ولی اگر بخواهیم مزاجها را دسته بندی نماییم چون تعداد چهار رکن در هم ترکیب می شوند، مزاجهای اصلی را می توان در نه طبقه به شرح ذیل دسته بندی کرد:
۱- در افرادی رکن آتش بیشتر ازسایر ارکان است این افراد مزاج گرم و خشک دارند آن ها را صفراوی می گویند.
۲- در افرادی رکن هوا بیشتر از سایر ارکان است این افراد مزاج گرم و تر دارند آن ها را دموی می گویند.
۳- در افرادی رکن آب بیشتر است این افراد مزاج سرد و تر دارند، لذا آن ها را بلغمی می گویند.
۴- در افرادی رکن خاک بیشتر است این افراد مزاج سرد و خشک دارند که آن ها را سوداوی می گویند.
۵- در افرادی نیز این ارکان نسبتاً در حالت تعادل هستند این افراد مزاج معتدل دارند.
۶- در افرادی ارکان آتش و هوا بیشتر از سایر ارکان هستند این افراد مزاج گرم دارند و از لحاظ تری و خشکی معتدل هستند.
۷- در تعدادی ارکان هوا و آب بیشتر از سایر ارکان هستند این افراد مزاج تر دارند و از لحاظ گرمی و سردی معتدل هستند.
۸- در تعدادی ارکان آب و خاک بیشتر است این افراد مزاج سرد دارند و از لحاظ تری و خشکی معتدل هستند.
۹- در تعدادی ارکان خاک و آتش بیشتر است این افراد مزاج خشک دارند و از لحاظ گرمی و سردی معتدل هستند.
بنابراین هر فرد از بدو تولدش دارای حرارت و رطوبت غریزی می باشد که به آن مزاج اصلی یا جبلی می گویند.
خلط:
هر غذایی که می خوریم هنگامی که وارد بدن ما می شود در معده هضم آن آغاز می گردد، به کبد می رود و در کبد چهار خلط یا چهار نوع مایع تولید می شود که نام و خصوصیات آن ها به قرار ذیل است :
الف ) خلط دم(خون) که دارای مزاج گرم و تر است.
ب) خلط صفرا که دارای مزاج گرم و خشک است.
ج) خلط بلغم که دارای مزاج سرد و تر است.
د ) خلط سودا که دارای مزاج سرد و خشک است.
وجود هر چهار خلط در بدن انسان ضروریست اما در حد خاص و معین و کمبود و یا فزونی هر یک از آنها باعث سوء مزاج یا غلبه اخلاط می گردد که در این حالت برای رفع مشکل باید تدابیر مربوطه رعایت و درمان صورت پذیرد.
مفهوم مزاج(temperament) در طب جدید
حکمای طب سنتی معتقدند که در آفرینش اجسام عنصرى خالص یافت نمىشود و تمام موجودات، اشیاء و آنچه دیده مىشود مخلوط یا ممزوجى از عناصر به نسبتهاى مختلف است. خواص مختلفى که در اجسام دیده مىشود به علت همین اختلاف ترکیبى آنها است، تغییر شکل، اندازه، حجم، وزن، قد و همه اختلافاتى که در عالم آفرینش دیده مىشود. مربوط به اختلاف یا کم و زیادى عناصر سازنده آنها است، این اختلاف ساختمانى از نظر علمى مورد بحث همه محافل جهان است. اختلافات بالا از زندگى ذرهاى حیات سرچشمه مىگیرد که همه مربوط به اسیدهای نوکلئیک (RNA) و (DNA) می باشد.
بنابراین مزاج حالتى است که در اثر واکنش متقابل اجزاى ریز مواد بر هم به وجود مىآید. لذا مىتوان گفت که مزاج حالت فعالیت کل بدن یا اجزاى بدن است. همانگونه که افراد بشر از حیث شکل، اندام، قد، وزن و بالاخره صورت ظاهرى تفاوت دارند از حیث حالت وضعیت بدنى نیز مختلفاند. این اختلاف به علت موادى است که بدن، آنها را مىسازد، ورود روزانه اجزاء و مواد مختلف به بدن هر شخص باعث به وجود آمدن مزاج مىشود لذا مزاج، ممزوجى از ترکیبات مختلف است.[۷]
به عبارتی دیگر می توان براى تعریف مزاج، عمل فیزیولوژى را مد نظر قرار داد، زیرا وضع دینامیک یعنى طرز عمل احشاء و اعضاء در تغییر مزاج مؤثر است با وجود اینکه اعمال حیاتى را نمىتوان از هم جدا دانست. اگر عضوى نسبت به سایر اعضاء بیشتر کار کند و یا عملى در دستگاه بدن انسان از سایر اعمال بیشتر انجام پذیرد، آن عضو از نظر تشریحى و آن عمل از نظر فیزیولوژى، مىتواند معرف نوع مزاج شمرده شود. در میان اعمالى که حیات انسان به آنها متکى است، اعمال شیمیایى بیشتر از اعمال فیزیکى مورد اهمیت است. بنابراین مزاجها روى اعمال شیمیایى بدن از هم متمایز مىگردند اعمال شیمیایى بر چهارگونه است که متابولیسم بدن را تشکیل مىدهند.
اول: آنابولیسم، یعنى اعمالى که توسط آن مواد غذایى به انسان زنده تبدیل مىگردد.
دوم و سوم: کاتابولیسم یعنى اعمالى که توسط آن انسان زنده تولید نیرو مىکنند، عمل کاتابولیسم مربوط به اعضاى تنفس است که عمل تهویه بدن به آن مربوط مىباشد. کبد که تهیه مواد قندى و دفع مواد سمى را به عهده دارد در عمل کاتابولیسم شرکت مىنماید.
چهارم: عمل دفع مواد مضره و خروج آنها از بدن است.
تفسیر طبایع بر اساس متابولیسم پایه
در درون بدن غده ای به نام تیروئید وجود دارد که برای تعیین اثرات گرمی و سردی مواد غذایی باید به سراغ این غده و هورمون های مترشحه آن رفت. برای این منظور شخص را در حالت متابولیسم پایه یا بازال قرار می دهند تا اثرات مواد غذایی در او مشخص و اندازه گیری شود. برای انجام این آزمایش شخصی را در نظر بگیرید که کاملا در حال استراحت بوده آنگونه که برای استراحت دستگاه گوارشش غذا نخورد، طوری که بدن شخص فقط از ذخایر غذایی خود برای ادامه حیات برخوردار باشد و حرارت محیط هم طوری باشد که بدن احتیاجی به دفاع در مقابل سرما و گرمای محیط نداشته باشد. در این صورت سوخت و ساز بدن فقط برای تامین انرژی جهت کار قلب و عضلات تنفسی و غدد و سلول ها خواهد بود. واضح است این سوخت و ساز فوق العاده کم است و به آن متابولیسم پایه یا بازال گویند که در افراد یک عدد ثابت بین ۱۶۰۰-۱۷۰۰ کالری در ۲۴ ساعت است و افزایش آن دلیل سوخت و ساز بالای بدن و کاهش آن نشان نقصان متابولیسم بدن است.
تجارب دانشمندان ثابت کرده اگر مواد غذایی را در خارج از بدن بسوزانید همان قدر انرژی و یا گرما تولید می کند که در داخل بدن تولید می کند با ذکر این نکته که همه مواد در بدن به دلایلی نمی سوزند.
- پنج درصد مواد جذب نمی شوند که بسوزند بلکه بدون جذب از راه روده ها دفع می شوند.
- مواد پروتئینی در بدن احتراق کامل ندارند بلکه مقداری از آنها به شکل اوره دفع می شود.
در نهایت مواد غذایی پس از جذب و ورود به خون، سیستم عصبی- غددی را تحریک کرده و باعث سوخت مواد ذخیره ای می شوند و مقداری حرارت مثبت یا منفی ایجاد کرده که عمل دینامیکی اختصاصی غذاها نامیده می شود.
مکانیسم تولید حرارت از پروتئین ها
اسید آمینه های پروتئینها بر غده تیروئید اثر کرده و باعث افزایش هورمون تیروکسین شده و آن نیز باعث افزایش ترشحات غده فوق کلیوی شده و در نتیجه آدرنالین فراوانی به خون ریخته و سلسله اعصاب سمپاتیک را تحریک می کند و نتیجه اینکه سوخت و ساز بدن بالا رفته و متابولیسم پایه بالا خواهد رفت. بنابراین با مصرف مثلا موادی مثل کاهو و اثر بر دستگاه عصبی- غددی به جای تحریک تیروکسین باعث کم کاری تیروئید شده و لذا مانع از ترشح تیروکسین شده و در نتیجه باعث کاهش سوخت و ساز و هیپوتیروئیدیسم می شود که پیامد آن کاهش متابولیسم پایه و در نتیجه دمای کلی بدن پایین خواهد آمد و طبع بدن به اصطلاح حکمای طب سنتی سرد خواهدشد. درواقع آنچه قدما از مواد غذایی سرد می نامیدند، مانع از ترشح تیروکسین شده و علایم سردی را مشخص می کرده است و اگر چند روز متوالی از این غذای سرد استفاده شود علایم سردی مزاج رخ خواهد داد که این سردی در تمام ابعاد یک شخص بروز می کند نه فقط در گوارش.
تفسیر مزاج در تعابیر مختلف پزشکی مدرن
ارتباط Ph خون و مزاج
یکی از تعبیرات معادل کردن سردی و گرمی در طب کلاسیک با اسیدیته خون در پزشکی مدرن است بدین معنا که اگر Ph خون از ۴/۷ پایین تر باشد فرد دارای مزاج سرد خواهد شد این امر بدن را ضعیف کرده و زمینه ابتلا به عفونت را فراهم می کند. ولی اگر این میزان بالاتر از ۴/۷ باشد فرد دارای مزاج گرم است بر این اساس، فردی که ph آن معتدل یعنی ۴/۷ باشد دارای مزاج معتدل و اگر ph فرد کمتر باشد(اسیدی)، دارای طبیعت سرد و و اگر بیشتر از آن باشد(قلیایی)، دارای طبیعت گرم دانسته می شود.
ارتباط فعالیت غده تیروئید با مزاج
یکی دیگر از معادل هایی که امروزه برای تعبیر از مزاج های متفاوت استفاده می شود، هیپوتیروئیدی یا هیپرتیروئیدیسم است؛ بدین معنا که غده تیروئید افراد سرد مزاج فعالیت کمی دارد که به تبع آن متابولیسم پایه(سوخت و ساز پایه(b.m.r) ) پایینی دارند. منظور از متابولیسم پایه حداقل میزان تولید انرژی هر فرد است. در مقابل، غده ی تیروئید افراد گرم مزاج فعالیت زیادی دارند که در نتیجه، متابولیسم پایه بالاتری از افراد معمولی دارند.
ارتباط تعادل آب و الکترولیت ها با مزاج
خوانش دیگر از مفاهیم سردی و گرمی، به چگونگی تعادل آب و الکترولیت ها و نحوه عملکرد کلیه معطوف می شود. لذا هر گاه کلیه ها آب و الکترولیت زیادی دفع کنند، فرد دچار خشکی مزاج شده و بالعکس اگر آب در بدن فرد فزونی یابد شخص دچار تری مزاج خواهد شد.
ارتباط سیستم اندوکرین با مزاج
تعبیر بهتری که برای مفهوم گرم و سرد در پزشکی نوین مد نظر قرار گرفته است، تفاوت سطح پاسخ سیستم عصبی- هورمونی(اندروکرین) افراد است. قائلان به این نظریه معتقدند که افراد گرم مزاج دارای سیستم عصبی سمپاتیک بیشتری هستند و سیستم عصبی پاراسمپاتیکِ(عصب واگ) کمتری نسبت به افراد سردمزاج دارند. علاوه برآن، با افزایش نسبت شدت گرمی مزاج به شدت سردی آن فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک افزایش می یابد. نتایج تحقیقات نشان می دهند که افراد گرم مزاجِ مورد مطالعه، به طور معناداری فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک بیشتر و فعالیت سمپاتیک فوق کلیوی وفعالیت کورتیکواستروئید فوق کلیوی کمتری نسبت به افراد سرد مزاج دارند. از سوی دیگر با افزایش شدت عنصر گرمی مزاج نسبت به سردی آن در مورد افراد مورد مطالعه، نسبت فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک به فعالیت سمپاتیک فوق کلیوی افزایش پیدا می کند. میانگین نسبت نوراپی نفرین به اپی نفرین در گروه گرم مزاج، به طور معناداری از میانگین این نسبت در گروه سرد مزاجان بیشتر است. بنابراین مزاج کیفیت حاصل از واکنش و فعل و انفعالات بین اجزای بدن است که باعث پیدایش کیفیتی خاص در بدن انسان می شود. تجلی خصوصیت این کیفیت، در استعداد پذیرش یا رد یک نوعِ خاص از بیماری، یا تفاوت در نحوه ی واکنش نسبت به یک دارو یا استرس مشخص(استرس فیزیکی یا ذهنی) بروز می کند. به بیان دیگر، مزاج، حالت یا کیفیت فعالیت بدن آدمی است که مستقیما تحت تاثیر سیستم اعصاب اتونوم و غدد مترشحه ی داخلی است(غیر مستقیم تحت تاثیر تمامی سیستم های بدن).[۸]
علائم مزاجها
علائم اجمالی مزاج صفراوى:
شخصى که مزاجش صفراوى باشد علائمى مثل گرمى و خشکى پوست، زردى رنگ چهره و زردی سفیدی چشم داشته و خون اینگونه افراد داراى املاح صفراوى است. نسوج بدن آنها آغشته از ترشحات کبدى است و داراى نسوجى سفت و سخت، لاغر و رشتههاى عضلانى آنها واضح و پیدا است. استخوانهاى بدنشان برجسته و خطوط چهره ی آنها نمودار است، تنفس و نبض آنها سریع، خوابشان کوتاه و همراه با آشفتگى است. حرکات آنها سریع و تند و عجول در کارها و خیلی زود عصبانی می شوند.
علائم اجمالی مزاج بلغمى
صاحبان مزاج لنفاوى عموما داراى چربى زیاد، پوستشان سفید و کمی سرخ، بدن آنها سرد و نرم، عضلاتشان مثل اعمالشان عموما کند و افراد تنبلى هستند. خواب آنها سنگین و عمیق و حرکاتشان آهسته و آرام، دستها و اندامشان مثل دست مرده، کوشش و فعالیت آنها کم و با بىقیدى همراه است.
علائم اجمالی مزاج دموى
در این اشخاص گردش خون خیلى تند و سریع، پوست بدنشان سرخ و رنگین و گرم است، مخاطهاى آنها قرمز (مثل چشمان و زبان) عروق بدنشان باز و متسع، نبض کامل و پر، اشتها فراوان، خواب عمیق و راحت حرکاتشان وسیع، دستها چاق و کف دستهایشان گرم است.
علائم اجمالی مزاج سوداوى
خشکى اندام، تیرگى پوست، سیاهى خون و غلظت آن، زیادتى فکر، سوزش سر معده، اشتهاى دروغین، ادرار تیره یا سیاه یا قرمزِ غلیظ، سیاهى رنگ پوست و پر مویى بدن با خوابهاى ناراحتکننده و مهیج و مضطرب.
سخن آخر
بنابراین زمانی طب سنتی و طب مدرن به توفیق کامل در درمان بیماران و خدمت به خلق خواهند رسید که بدون هرگونه تعصب از تجربیات یکدیگر استفاده کرده و در دنیای علم که هیچگونه تعصب و خودبرتر بینی را بر نمی تابد، با همزیستی مسالمت آمیز به فکر تلاش برای دستاوردهای علمی بیشتر و خدمت به انسان و بالابردن کیفیت زندگی او باشند.
[۲]. ر.ک. سرگذشت علم، تألیف جورج سارتون، ترجمه احمد بیرشک، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۶،
[۳] . ر.ک. دارو، مسئله پزشکى قرن، سید جلالمصطفوى کاشانى، تهران، مؤسسه کیهان، ۱۳۷۷، ص ۲۵
[۴].Chimiatrie
[۵] . ر.ک. www.fda.gov
[۶] . ر.ک. ابن سینا، حسین بن عبد الله- مترجم: على رضا مسعودى، کاشان، مرسل، ۱۳۸۶، ص ۲۹۵
[۷] . نسخه شفا، صفدر صانعى، تهران، حافظ نوین، ۱۳۸۶، ص۱۳٫
[۸] . غلامرضا حسینی، عرفان، مزاج شناسی و درمان در طب ایرانی، تهران، چوگان، ۱۳۹۴، ص ۱۱۹٫